پنل اقتصاد مشارکتی

خبر متن پیاده شده پنل «اقتصاد مشارکتی» در ششمین همایش «بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت»، که من نیز در آن حضور داشتم، رو در اینجا ببینین. بخش‌های مربوط به صحبت‌های خودم رو در پایین آوردم:

مدیر پنل: چون دکتر محمدی عضو کارگروه تدوین و دستورالعمل تأمین مالی جمعی بودند و مدیر یک سایت CrowdFunding هستند، فکر می‌کنم بیشتر از ما درگیر CrowdFunding در ایران بوده‌اند و از ایشان می‌خواهم تا یک مقدار وارد CrowdFunding و ابعاد مختلفش به لحاظ قانونی و نحوهٔ اجرای آن در ایران و مشکلاتش به‌صورت مختصر شوند.

من: من در ۳ بخش در خصوص CrowdFunding صحبت می‌کنم و تجربه‌هایم را با شما به اشتراک می‌گذارم اول می‌خواهم به مفهوم دقیق‌تر CrowdFunding و جایگاه آن بپردازم و دوم مشکلاتی که ما در ایران داریم که چرا در کشور رشد نکرده است که دلایل بسیار زیادی وجود دارد و در این بحث‌هایی که وجود دارد بحث قانون‌گذاری و تنظیم‌گری خیلی اهمیت دارد که چه مشکلاتی اگر برطرف شود، کار می‌تواند جلوتر رود، که موضوع سوم بحث را تشکیل می‌دهد.

اول دربارهٔ کلیات اتفاقی که در CrowdFunding از لحاظ سناریو عملکردی می‌افتد، این است که یک داوطلب یا مجری می‌آید و می‌گوید من می‌توانم یک پروژهٔ جالبی را انجام دهم ولی پول آن را ندارم و شما این پول را تأمین کنید تا من این کار را انجام دهم؛ در اینجا پلتفرمی ایجاد شده است تا آدم‌های مختلفی بیایند و این طرح‌ها را ببینند و در آخر اگر از پروژه‌ای خوششان آمد در آن پروژه مشارکت کنند و در آخر این پول‌ها جمع می‌شود تا هزینهٔ انجام پروژه انجام شود.

چهار مدل مختلف این نوع پروژه‌ها در دنیا وجود دارد، یا این فعالیت یک فعالیت خیریه و عام‌المنفعه است که آدم‌ها به دلیل رضایت قلبی‌شان، دوست دارند آن کار انجام شود و به همین خاطر در آن فعالیت شرکت می‌کنند که به این مدل «اهدا» می‌گویند.

مدل بعدی این است که افراد یک پاداشی دریافت می‌کنند، مثلاً من میگویم که می‌توانم یک لیوان درست کنم که موقعی که شما می‌خواهید آب بخورید روحیهٔ شما را شاد می‌کند و هرکس دوست دارد به من پول بدهد تا من این لیوان را تولید کنم و در عوض زمانی که تولید کردم، یک دست از این لیوان را به شما کادو می‌دهم و افراد در ازای مشارکتشان، پاداش دریافت می‌کنند که به این مدل «پاداش» می‌گویند.

مدل سوم، مدل «وام» است و این مدل در دنیا نیز وجود دارد و میگویید که من برای انجام یک کاری ۵۰۰ میلیون تومان پول لازم دارم و طبق یکسری شرایط این کار تا ۶ ماه دیگر انجام می‌شود و من ۲۰ درصد سود روی آن پول می‌گذارم و به شما برمی‌گردانم.

مدل آخری هم که وجود دارد مبتنی بر سهام است و این‌گونه است که می‌گویم من یک استارت‌آپ نوپا هستم و مقداری پول می‌خواهم تا استارت‌آپ من به فلان جا برسد و اگر آن پول را به من بدهید من ۲۰ درصد از سهام شرکتم را به شما می‌بخشم.

هر کدام از این مدل‌ها برای اینکه تا بتواند اجرا شود الزامات خودش را از دید قانونی دارد ولی کلیتشان به این صورت است.

گزارش دانشگاه MIT در سال ۲۰۱۲ نشان می‌دهد که یکی از ۱۰ فناوری تأثیرگذار که می‌تواند دنیا را تکان دهد CrowdFunding بوده است و سازمان بین‌المللی کار هم در گزارشش می‌گوید که هر جا CrowdFunding راه افتاده، توسعه‌بخش اقتصاد محلی بوده و اشتغال ایجاد کرده است.

نکتهٔ مهم دیگر این است که چرا CrowdFunding به این اندازه اهمیت دارد؟ دلیلش این است که CrowdFunding چیزی فراتر از تأمین مالی است.

وقتی من میگویم که می‌خواهم لیوانی درست کنم که باعث شادی‌تان شود ولی پول ندارم و شما آن پول را به من می‌دهید پس من تأمین سرمایه انجام داده‌ام از طرف دیگر میگویم می‌خواهم این لیوان را درست کنم و اگر شما مشارکت نکنید و خودم بروم و پول را از بانک بگیرم، با اقبال بازار روبه‌رو نمی‌شود یعنی عملاً دارم تحقیقات بازار را نیز انجام می‌دهم؛ اگر شما استقبال کنید من این لیوان را ایجاد خواهم کرد، مثلاً اگر ۲۰۰ میلیون تومان پول لازم داشته باشد این پول را هدر نمی‌دهم چون ریسکش از بین رفته است به این دلیل که من این را از قبل به شما فروخته‌ام و از طرف دیگری هم من این محصول را دو برابر به بازار نمی‌دهم به دلیل کانال‌های تبلیغ و فروش به دلیل اینکه شما از من خریده‌اید و فقط کافی است که من آن محصول را برای شما ارسال کنم پس در اینجا اتفاقی می‌افتد، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اقتصاد مشارکتی از بین بردن واسطه‌ها است.

در اینجا چندین واسطه از بین رفته است ازجمله بانکی که پول‌های مردم را می‌گیرد و با شرایط خاصی به من می‌دهد، دوم کانال پخش و فروشی که محصول را به دست مشتری می‌رساند و بازاریابی می‌کند و تحقیقات بازاری که آژانس‌های تبلیغاتی انجام می‌دهند از بین رفته است و به دلیل از بین رفتن چندین واسطه است که CrowdFunding یکی از موفق‌ترین نمونه‌های اقتصاد مشارکتی در دنیا حساب می‌شود.

اگر بخواهیم به ویژگی‌های CrowdFunding اشاره کنیم چند ویژگی وجود دارد یکی اینکه واسطه‌ها را از بین می‌برد و بین مجری یک فعالیت با کسانی که دوست دارند در آن فعالیت حضور داشته باشند، رابطه ایجاد می‌کند، دیگری اینکه همه چیز شفاف است و دلیل اینکه در حوزه خیریه CrowdFunding با استقبال روبه‌رو می‌شود به این دلیل است که شما پول‌ها را در یک جا جمع نمی‌کنید تا خیریه هر جا که دوست داشت آن را خرج کند و دقیقاً مشخص است که با آن پول قرار است فلان کار انجام شود یعنی شما بر اساس علائقتان به پروژهٔ موردنظرتان کمک می‌کنید و دیگر اینکه از طریق یکسری قوانین، جلوی پول‌شویی گرفته می‌شود و از همه مهم‌تر گزارش انجام فعالیت‌ها بلافاصله به شما ارائه می‌شود و شما میدانید که چه اتفاقی می‌افتد.

پس شفافیت یکی از موارد بسیار مهم است که در CrowdFunding وجود دارد که این شفافیت با آنلاین بودن همه چیز ایجاد می‌شود و ویژگی آخر هم چون مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و جمعی است در مقایسه با روش‌های سنتی رشدش خیلی بالا است.

در مورد وضعیت کشور باید بگویم که بانک جهانی به دلیل اهمیت CrowdFunding چند عامل تعیین کرده است که هر وقت این عوامل در یک کشوری به وضعیت مطلوب رسیدند CrowdFunding قطعاً در آن کشور موفق خواهد بود پس اگر دولت‌ها می‌خواهند که CrowdFunding شکل بگیرد به این چهار عامل توجه کنند:

اولین عامل «فناوری» است؛ CrowdFunding مبتنی بر اینترنت، موبایل و شبکه‌های اجتماعی است. آیا این‌ها در کشور شکل گرفته است یا نه؟ وزارت کار دو سال پیش تحقیقی از فعالان حوزه انجام داد تا ببینند چقدر این عامل در کشور خوب است که ما در این قسمت نمرهٔ خیلی خوبی داشتیم و در یک سال گذشته رشد اینترنت و پهنای باندمان خیلی بالا بوده است، گوشی‌های هوشمند دو برابر شده است و میزان استفادهٔ مردم از اپلیکیشن‌ها بالا رفته است بنابراین از لحاظ عامل فناوری ما در وضعیت بسیار مطلوبی هستیم.

عامل دوم بحث «سرمایه‌پذیری» است؛ فرض کنید من سرمایه را در اختیار گذاشتم ولی آیا افرادی و یا تیم‌هایی در کشور وجود دارند که اگر به آن‌ها پول داده شد، آن پول را به یک ارزش تبدیل کنند؟ در این قسمت هم وضعیت ما نسبتاً مطلوب است و در یکی دو سال اخیر که بحث استارت‌آپ‌ها و جَوَش شکل گرفته است وضعیتمان مطلوب‌تر هم شده است چون CrowdFunding مخصوص کسب‌وکارهایی است که تازه دارند شروع می‌کنند پس هر چقدر این قسمت رشد کند، میزان سرمایه‌پذیری آن کشور هم بیشتر می‌شود.

در مورد عامل بعدی وضعیتمان خیلی بد است که یکی از آن‌ها «فرهنگ‌سازی» است. در مورد حوزه خیریه چون از سالیان دور گل‌ریزان در کشور وجود داشته بود، مشکل فرهنگسازی وجود ندارد و چون فرهنگش در جامعه وجود دارد، کافی است تا افراد به آن خیریه اعتماد کنند ولی در مورد یکسری موارد، فرهنگ‌سازی در کشور صورت نگرفته است، به خصوص در بخش ریسک‌پذیری سرمایه پس ریسک‌پذیری نیاز به فرهنگ‌سازی دارد.

عامل آخر «قوانین و مقررات» است. ما در حوزهٔ CrowdFunding که شروع به فعالیت کردیم و پلتفرم‌هایی که ایجاد شده است از همهٔ مدل‌ها پشتیبانی می‌کند ولی جرئت نمی‌کنیم وارد موارد دیگر شویم. چرا؟ چون قوانین دست‌وپای ما را بسته است.

پس دلیل اینکه CrowdFunding در کشور موفق نیست به این دلیل است که در بحث مالیاتی مشکل داریم و وضعیت کشور در قوانین و مقررات و فرهنگ‌سازی خوب نیست.

 

مدیر پنل: چون دکتر محمدی راجع به مشکلات قانون‌گذاری و مقرراتی صحبت کردند، من احساس می‌کنم اگر بانک‌های ما به سمتی بیایند که CrowdFunding را در کنار کارشان راه بیندازند، می‌شود که کمترین مشکل را در قانون‌گذاری داشته باشند، آیا شما توصیه می‌کنید بانک‌ها به سمت بیایند؟

من: موضوعی که در CrowdFunding وجود دارد بحث چابکی است. ما در طرح قانون بانکداری جمهوری اسلامی ایران که در مجلس در حال بررسی است، ماده‌ای وجود دارد که می‌گوید: «بانک‌ها نباید وارد عقود مشارکتی در پروژه‌های کوچک شوند» و دلیل این موضوع هم این است که بانک‌ها ابزار مناسب ندارند که پروژه‌های کوچک را بررسی کنند و ببینند که آیا در مسیر درست جلو رفته است یا نه برای همین آن ماده می‌گوید که فقط در پروژه‌های کلان که حجمشان از یک مقداری بالاتر است، بانک می‌تواند ورود کند.

این حرف درستی است ولی ایرادی که به این طرح وارد است این است که گفته است چون بانک‌ها وارد نمی‌شوند، دیگران هم حق ندارند وارد شوند و کلاً مدل‌های مشارکتی را برای پروژه‌های جدید طبق این قانون، غیرقانونی می‌کنند.

اتفاقی که افتاده این است که بانک در یک پلتفرم CrowdFunding مشارکت کند و وقتی بانک مشارکت کند یعنی آن ساختارها و قوانین نظارتی فعلی که وجود دارد به دلیل دست‌وپا گیر بودن، نمی‌تواند در موسسه‌ای که کنار خودش ایجاد کرده است، آن‌ها را جلو ببرد؛ پس لزوماً بودن بانک، هیچ نفعی ایجاد نمی‌کند و در اینجا بانک فقط ایجاد یک انحصار می‌شود که CrowdFunding هم وارد بحث انحصار بانکی می‌شود.

به جای این پیشنهاد مشخص بهتر است اجازهٔ ایجاد مؤسسات خدمات پولی داده شود و طبق قانون، بانک مرکزی مؤسسات خدمات پولی در بازار غیرمتشکل پولی راه‌اندازی کند و برای آن‌ها دستورالعمل بنویسد که چگونه باید فعالیت‌هایشان را پیش برند.

پس به نظر من بهترین راهکار این است که بانک مرکزی برای کسانی که می‌خواهند وارد این حوزه شوند، خطوط را مشخص کند و دستورالعمل بدهد.

 

پنل اقتصاد مشارکتی

فین‌تک و طرح «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»

بعد ۳۳ سال می‌خواد یه همتی بشه و قانون «بانکداری جمهوری اسلامی ایران» یا همون «قانون بانکداری بدون ربا» بروز بشه. برای این منظور، مجلس یه طرح آماده کرده و بانک مرکزی هم یه لایحه تهیه کرده. تا جایی که من خبر دارم، طرح ۲۰۵ ماده‌ای مجلس الان جدی‌تر داره دنبال می‌شه و هیات وزیران و بانک مرکزی هم در حال بررسی این طرح هستن.

متاسفانه از دیدهای فین‌تک، تقویت کسب‌وکارهای کوچک و اشتغال‌آفرینی، ایراداتی به این طرح وارده که در این مطلب بهشون اشاره می‌کنم. امیدوارم این موارد قبل از تصویب مورد توجه قرار بگیرن و اقداماتی در خصوص رفع اونا انجام بشه (مثلا با افزودن ماده‌ای شبیه ماده پیشنهادی در انتهای همین مطلب به طرح اشاره شده).

طبق این طرح، ارائه تقریبا تمامی خدمات فین‌تک در کشور ممنوع می‌شه!
طبق ماده ۲ این طرح، «ابزارهای پرداخت» به کلیه امکاناتی گفته می‌شه که اشخاص رو قادر به پرداخت یا انتقال وجوه می‌سازه. در ماده ۳ نیز ذکر شده که کلیه اشخاص حقوقی که مبادرت به ارائه انواع ابزارهای پرداخت می‌کنن، مشمول مقررات این قانون هستن. در ماده ۵ هم ذکر شده که ارائه انواع ابزارهای پرداخت فقط با مجوز بانک مرکزی امکانپذیره. از طرفی، در ماده ۱۲۰ این طرح هم صراحتا ذکر شده که موسسات اعتباری غیر بانکی مجاز به ارائه خدماتی مث نقل و انتقال وجوه، انجام انواع عملیات ارزی، مدیریت وجوه برای اشخاص و عاملیت وجوه اداره شده، ارائه خدمات مربوط به مدیریت سبد دارایی‌های مشتریان و … نیستن. تجمیع این موارد معادل ممنوعیت تقریبا تمامی خدمات فین‌تکی در کشور، به جز از طریق بانک‌ها می‌شه، که اصولی و مطابق روندهای موفق جهانی نیست. برای همین، پیشنهاد می‌شه امکان ایجاد «موسسات خدمات پولی» در بازار غیر متشکل پولی زیر نظر بانک مرکزی، برای ارائه بخشی از این خدمات در حوزه مالی خُرد از طریق شرکت‌های فین‌تک در نظر گرفته بشه.

طبق این طرح، ارائه تسهیلات کوچک در قالب عقود مشارکتی غیر ممکن می‌شه!
طبق ماده ۵۶ این طرح، بانک‌ها تنها می‌تونن سپرده‌های مشتریان‌شون رو جهت تامین مالی از طریق عقود با بازدهی معین، یعنی عقودی که تعیین نرخ سود اونا در هنگام قرارداد شرعا جایزه تخصیص بدن (البته ارائه تسهیلات از طریق عقود مشارکتی هم منحصرا برای پروژه‌های کلان در ماده ۶۲ این طرح نظر گرفته شده). دلیل اینکه بانک‌ها از ارائه تسهیلات کوچک در قالب عقود مشارکتی برحذر داشته شده‌‌ان اینه که سمت‌وسوی کلی این طرح، ارائه تسهیلات به کسب‌وکارهای خانگی و کوچک یا همون SMEهاست که موجب تقویت اقتصادی و اشتغال می‌شه و به دلیل اینکه نظارت بر موضوع قراردادهای کوچک برای بانک مقرون به صرفه نیست، عملا بانک‌ها از ارائه تسهیلات از طریق عقود مشارکتی نهی شده‌ان. برای اینکه بخش بزرگتر جامعه، یعنی کسب‌وکارهای کوچک و خانگی، از برکات عقود مشارکتی (مثل توزیع ریسک‌های ناشی از تولید، مشارکت دادن واقعی افراد در عرصه کسب‌وکار و تولید، جلوگیری از صوری‌سازی عقود، جلوگیری از صوری‌سازی مبیع در قراردادهای مرابحه و …) محروم نشن، لازمه تمهیداتی برای پر کردن این خلاء در نظر گرفته بشه. این هدف در سایر کشورها از طریق ایجاد موسسات کرادفاندینگ (تامین جمعی سرمایه برای پروژه‌های مشخص، مطابق سناریوی ذکر شده در ماده ۷۷ این طرح، ولی در حوزه تسهیلات کوچک) تحقق پیدا می‌کنه، که اصولیه در این طرح نیز جایگاهی برای این موضوع در نظر گرفته بشه.

ماده پیشنهادی
طبق توضیحات ارائه شده، پیشنهاد می‌شه که ماده زیر به طرح افزوده بشه و تغییرات کوچیکی هم در مواد توضیح داده شده بالا برای تطابق با این ماده صورت بگیره:

بانک مرکزی موظف است در راستای اهداف توسعه‌ای و گسترش کسب‌وکار و اشتغال در کشور اقدام به توسعه بازار غیر متشکل پولی کرده و دستور العمل‌های مرتبط با بازار غیر متشکل پولی را مورد بازبینی قرار دهد:

  • تسهیل در ایجاد موسسات خدمات پولی برای ارائه خدمات پرداخت و نقل و انتقال وجوه خرد ریالی و ارزی، تحلیل مالی، مدیریت سبد دارایی و خدمات مشابه؛
  • توسعه فعالیت‌های نهادهای موجود بازار غیر متشکل پولی (نظیر صرافی‌ها) به فضای اينترنتی و مجازی، جهت همگامی با نیازهای موجود در جامعه و توسعه کسب‌وکارهای مرتبط با آنها؛
  • تسهیل در ایجاد موسسات ارائه تسهیلات کوچک فرد به فرد (یا جمع یه فرد) برای پروژه‌های مشخص در قالب عقود مشارکتی با ریسک‌پذیری سپرده‌گذاران،‌ جهت مشارکت دادن واقعی آنان؛
  • تسهیل در ایجاد موسسات ارائه تسهیلات کوچک برای پروژه‌های مشخص در قالب عقود دارای بازدهی معین با ریسک‌پذیری سپرده‌گذاران؛
  • تسهیل در ایجاد نهادهای رابط سپرده‌گذاران و سپرده‌پذیران نظیر موسسات تامین جمعی مالی.

خدمات قابل ارائه توسط این موسسات و شرایط و ویژگی‌های آنها در دستورالعمل‌های اجرائی که با پیشنهاد بانک مرکزی به تصویب هیأت نظارت خواهد رسید، تعیین می‌شود.

منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد و وب‌سایت‌ آی‌تی‌ایران

فین‌تک و طرح «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»

ابزارهای جذاب و نوین تامین مالی

«تامین مالی» یکی از مهم‌ترین نیازهای شروع یا توسعه کسب‌وکارها، به ویژه تولیدکننده‌هاست. در حال حاضر مهمترین منبع تامین مالی در ایران، بانک‌ها هستن. اما در کنار بانک‌ها به عنوان بازار پولی، بازار دیگه‌ای هم به نام بازار سرمایه وجود داره، که معمولا کسب‌وکارهای ما ازش غافلن. یکی از دلایل عدم استفاده مناسب از بازار سرمایه، نبود ابزارهای مناسب در این بازار، یا آشنا نبودن کسب‌وکارها با ابزارهای موجود در اونه.

از طرف دیگه، «پیش‌فروش» یه گزینه جذاب با مزایای زیاد برای تامین مالی انجام یه فعالیته، و به دلایل زیادی به رونق اقتصادی و اشتغال‌زایی در کشور هم کمک می‌کنه، که از جمله اونا می‌شه به این موارد اشاره کرد:

  • تأمین سرمایه مورد نیاز تولید از خریداران واقعی علاقمند به محصول/خدمت
  • کاهش ریسک سرمایه‌گذاری، به دلیل پیش‌فروش محصول/خدمت (حذف ریسک تولید کالاهای غیر جذاب)
  • کاهش قیمت تمام شده محصول/سرویس به دلیل کاهش هزینه‌های بازاریابی، تبلیغات، عرضه، فروش و ریسک عدم توفیق

لازم به ذکره که، پیش‌فروش بر قوانین اسلامی هم منطبقه و طبق شرع اسلام تولید کننده می‌تونه تو یه قرارداد سَلَف، مقدار معینی محصول رو با قیمت و شرایط مشخص به دیگران بفروشه، الان پولش رو بگیره، ولی بعدا در زمان تعیین شده اونو تحویل بده.

«بورس سرمایه» از این امکان استفاده کرده و یه ابزار نوینی برای تامین مالی کوتاه مدت یک تا دو ساله، به نام «اوراق سَلَف» طراحی کرده، که از طریق اون، تولید کننده می‌تونه سرمایه مورد نیازش رو تامین کنه. اینجا هدفم معرفی کلی این ابزاره و نمی‌خوام خیلی وارد تعریف دقیق و جزئیات سازوکارا بشم، برای همین، خیلی ساده این ابزار رو معرفی می‌کنم: در این ابزار،‌ تولیدکننده با قرارداد مشخصی، محصولاتی رو که در آینده تولید می‌کنه برای پیش‌فروش و تحویل در آینده عرضه می‌کنه و از این طریق سرمایه مورد نیاز برای تکمیل پروژه یا تولید محصولش رو تامین می‌کنه. از اونجایی که این فرآیند زیر نظر بورس انجام می‌شه، به دلیل دستورالعمل‌های ‌دقیق و نظارتی که وجود داره، به نسبت قراردادهای سَلَف معمولی که تو بازار می‌تونه انجام بشه، شفافیت بالاست، ریسک کمتر‌ه و ضمانت اجرایی وجود داره.

برای جذاب کردن این اوراق، بورس کالا یه کار دیگه هم کرده، و اون اینکه امکان خرید و فروش این اوراق رو هم فراهم کرده. احتمالا بدونین که طبق قوانین اسلام، یکی از شرایط یه معامله اینه که برای اینکه بتونی یه کالایی رو به یه نفر دیگه واگذار کنی، باید مالک اون کالا باشی. در حالی که وقتی چیزی رو پیش‌خرید می‌کنی، تا موقعی که اون رو دریافت نکردی، مالکش نیستی. و همینه که باعث می‌شه خرید و فروش اوراق سَلَف شرعی نباشه. برای رفع این مشکل، هم‌زمان با خرید اوراق سَلَف، یه قرارداد سَلَف موازی هم بین دو طرف بسته می‌شه، که طبق اون، خریدار جدید اوراق برای تحویل کالاش به تولید کننده حواله داده می‌شه و دو طرف تولید کننده و خریدار اوراق سلف اینو می‌پذیرن.

این ابزار می‌تونه با چاشنی نوآوری، کارکردهای دیگه‌ای هم پیدا کنه. مثلا اگه تولیدکننده هم‌زمان با فروش اوراق سَلَف به خریدار، یه قرارداد دیگه‌ای هم باهاش ببنده که طبق اون نماینده‌اش تو فروش کالاهای تولید شده (البته مثلا با شرط حداقل فلان درصد سود) بشه، عملا خریدار اوراق درگیر جنس نشده و فقط یه سرمایه‌گذاری جذاب انجام داده. از لحاظ شرعی هم توجه بشه که در اینجا چون اوراق مبتنی بر کالائه، تولیدکننده فقط می‌تونه به اندازه دارایی پایه‌اش محصول پیش‌فروش کنه و از طرفی هم خریدار حداقل سود رو روی قیمت تمام شده کالا می‌ذاره، نه روی پولی که سرمایه‌گذاری کرده، همه چی مبتنی بر قوانین اسلامی خواهد بود.

حالا که جنبه‌های مثبت این اوراق رو گفتم، یه اشاره‌ای به ریسکش هم بکنم. ریسک مهم این اوراق، کاهش قیمت کالا در زمانیه که قراره کالا تحویل خریدار اوراق بشه. برای همین هم موقع خرید اوراق سَلَف، خریدار باید توجه بکنه که چه کالایی رو با چه قیمتی داره برای چه زمانی پیش‌خرید می‌کنه و تخمین بزنه که آیا این کالا ممکنه تا موقع تحویل قیمتش بالاتر بره یا پایین‌تر و سپس در خصوص اینکه بخره یا نخره تصمیم‌گیری کنه.

اگه علاقمندین که در خصوص این ابزار اطلاعات بیشتری بگیرین، «دستورالعمل اجرایی معاملات سلف استاندارد در بورس کالای ایران» رو ببینین. اگه دستورالعمل رو ببینین، متاسفانه متوجه می‌شین که فقط کالاهایی امکان پیش‌فروش از طریق این ابزار رو دارن که در بورس کالا پذیرفته شده باشن، یا دارای بازار نقدی قوی [از دید بورس کالا] باشن‌. در ضمن، تولید کننده هم فقط می‌تونه به اندازه دارایی پایه‌اش محصول پیش‌فروش کنه. اینا و یه سری شرایط ذکر شده دیگه توی دستورالعمل، یعنی اینکه گستره استفاده از این ابزار شدیدا محدود شده. کافیه به این موانع این رو هم اضافه کنین که خریدارها هم باید کد معاملاتی از بورس کالا داشته باشن.

و این مواردی که اشاره کردم، یعنی اینکه این ابزار نمی‌تونه توسط کسب‌وکارهای نوپا، یا کسب‌وکارهای کوچک و متوسط و یا حتی در تولید محصولات نوآور فناورانه چندان مورد استفاده قرار بگیره. و این لزوم و اهمیت ارائه نسخه با شرایط ساده‌تری از این ابزار رو نشون می‌ده. این نیاز می‌تونه از طریق مدل مبتنی بر پاداش تامین سرمایه جمعی (کرادفاندینگ) به صورت کارایی پاسخ داده بشه، که نمونه‌های جهانی‌اش همون کیک‌استارتر و ایندیگوگوی معروفن و خوب هم جواب دادن، بدون اینکه شرایط ذکر شده در دستورالعمل ابزار اوراق سَلَف رو داشته باشن. امیدوارم که در کشور ما هم هر چه سریع‌تر دستورالعمل‌های لازم برای این موضوع تهیه بشه، بدون اینکه با دید ابزارهای سنتی اونقدر محدود بشه که کارایی‌اش رو از دست بده.

ابزارهای جذاب و نوین تامین مالی